ترجمه رمان کلاسیک «رهبر گرگها» چاپ شد
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۴۷۶۵۹
رمان «رهبر گرگها» نوشته الکساندر دوما با ترجمه نازنین عرب توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش ایمنا، رمان «رهبر گرگها» نوشته الکساندر دوماً بهتازگی با ترجمه نازنین عرب توسط انتشارات پیدایش برای مخاطبان بالای ۱۶ سال منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این کتاب یکی از عناوین مجموعه «کلاسیکهای خواندنی» است که این ناشر چاپ میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
الکساندر مؤلف کتاب «رهبر گرگها» یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات کلاسیک فرانسه است که با آثاری چون «کنت مونت کریستو»، «سه تفنگدار»، «لاله سیاه» و … شناخته میشود. او نویسندگی را با نمایشنامهنویسی آغاز کرد و پس از آن تبدیل به یکرماننویس پرکار شد. اما پیش از آن در نوجوانی، پیش از آنکه نویسنده شود، ابتدا به استخدام یکمحضردار درآمد. دوماً یکی از نویسندگان بزرگ مکتب رمانتیسیسم قرن نوزدهم فرانسه است. یکی از نکات مهم زندگی او این است که مادربزرگش سیاهپوست بود و بههمینخاطر در کودکی مورد طعن و کنایههای نژادپرستانه همبازیهایش قرار میگرفت. دوماً متولد سال ۱۸۰۲ است و سال ۱۸۷۰ درگذشت.
نسخه اصلی رمان «رهبر گرگها» سال ۱۸۵۷ منتشر شد. این افسانه دربرگیرنده داستانی درباره جادو و جادوگری، گرگ و شکار و شکارچی، جنگلهایی انبوه و تاریک است. در این داستان یک مرد عاشق اما طمعکار و شیطانی به زمین میآید تا مأموریتی را به اتمام برساند و برای این مأموریت چه طعمهای بهتر از مردی که باور کند میتواند پایههای خوشبختیاش را بر ویرانههای بدبختی دیگران بنا کند؟
کتاب پیشرو یکی از اولین آثار شناختهشده ادبیات جهان با موضوع گرگینههاست که در گروه رمانهای وحشت جا میگیرد. در فرازی از داستان «رهبر گرگها» شخصیت دوماً در اولین شکار خود همراه نگهبان مخصوص پدرش به شکار گرگ میروند. دوماً میداند که گرگ را هدف گرفته است، ولی از گرگ اثری نیست و فقط گلوله باقی میماند. این قصه یکشخصیت دیگر دارد که سرنگهبان پیری است و سینهاش پر از قصههای قدیمی است. او جوابی برای معمای دوماً دارد؛ اینکه آن گرگ باید رهبر گرگها بوده باشد. بر اساس افسانهای باستانی، شیطان فقط یک از روز سال آسیبپذیر است که در آن یک روز به شکل گرگ تجسم پیدا میکند و میتواند از هر خطری فرار کند.
شخصیت دیگر این رمان تیبوی کفشساز است که ماجرای ملاقاتش با گرگ را برای دوماً تعریف میکند...
این رمان در ۲۴ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
انتهای خیابان لارگنی، پانصدقدمی خانه جناب دادرس، به گرگهایش علامت داد.
اشتباه کرده بود. همراه دوازده گرگ از خیابانهای ویلز_کوتره رد شدن، اشتباه بود. اگر سگی سر راهش سبز میشد، کل شهر خبر میشدند. شش گرگ سمت راستش به خط شده و شش گرگ سمت چپ او راه میرفتند و با آنکه هیچ تفاوتی در مسیرشان وجود نداشت، سمت چپیها تندتر میرفتند و سمت راستیها کندتر. انتهای خیابان لورمه دو دسته به هم رسیده بودند. درِ خانه تیبو گرگها گویی از خدمت ارباب مرخص شده باشند، ناپدید شدند.
ولی پیش از آنکه تیبو را ترک کنند، او از آنها خواسته بود فردا همین موقع یعنی نیمهشب همانجا منتظرش باشند. با آنکه ساعت دو صبح به خانه رسیده بود ولی با سپیده صبح از خواب برخاست.
البته در ماه ژانویه، خورشید دیر بالا میآید. فراموش نکرده بود روز پیش به جناب دادرس قول داده بود از شکارگاه اختصاصیاش گوشت شکار برای او بفرستد. و شکارگاه اختصاصی او، کل جنگل عالیجناب والامقام جناب دوک اورلئان بود.
برای همین بود که صبح به این زودی از خواب بیدار شده بود. وجببهوجب جنگل را با دقت و مهارتی که از یک کارآگاه سراغ داریم جستجو کرد. به دنبال استراحتگاه آهوها و گوزنها، زیستگاه پر از گل گرازها و بوتههای خوابگاه خرگوشها میگشت. با دقت نگاه میکرد ببیند حیوانها شبهنگام از چه مسیرهایی برای رسیدن به لانههایشان رد میشوند.
این کتاب با ۳۰۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۱۵ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 661193منبع: ایمنا
کلیدواژه: انتشارات پیدایش ادبیات کلاسیک ترجمه ادبیات فرانسه تازه های نشر رهبر گرگ ها شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق رهبر گرگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۴۷۶۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
میراث «پل آستر» در سینما
«پل آستر» در کنار این که نویسندگی ماهر و سرشناس بود، در فیلمنامهنویسی و حتی کارگردانی در سینما نیز فعال بود.
به گزارش ایسنا، «پل آستر» رماننویسنده معروف آثاری چون سهگانه «نیویورک» در حالی در سن ۷۷ سالگی به دلیل عوارض ناشی از بیماری سرطان درگذشت که نه تنها چهرهای شاخص در دنیای ادبیات بود، در عرصه سینمایی نیز تاثیرات زیادی داشت و ۱۸ رمان از آثار او از جمله «موسیقی شانس» به فیلم تبدیل شدند.
او خودش نیز وارد عرصه فیلمنامهنویسی شد و کار خود را با نگارش فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی «هاروی کایتل»، «ویلیام هرت» و «جیانکارلو اسپوزیتو» آغاز کرد و این اثر جایزه بهترین فیلمنامه اول را برای آستر از جوایز مستقل اسپریت به ارمغان آورد. همچنین فیلم «دود» که کارگردانی آن را «وین وانگ» بر عهده داشت، موفق به کسب خرس نقرهای جایزه هیات داوران از چهل و پنجمین جشنواره فیلم برلین هم شد.
«پل آستر» در دنباله فیلم «دود» با عنوان «صورت آبی» که در سال ۱۹۹۵ ساخته شد در کنار «وین وانگ» به صورت مشترک کارگردانی فیلم را نیز بر عهده داشت و این کمدی که بار دیگر با نقشآفرینی «هاروی کایتل» و «جیانکارلو اسپوزیتو» به همراه« لو رید»، «میرا سوروینو» و «مدونا» بود با نقدهای متفاوتی رو به رو شد.
این نویسنده در فیلم «مرکز جهان» در ۲۰۰۱ با فیلمنامهای مشترک با «وین وانگ» بار دیگر کارگردانی را تجربه کرد. این فیلم که نخستین نمایش جهانی خود را در پنجاه و چهارمین جشنواره فیلم کن تجربه کرد، نامزد دریافت جایزه مستقل اسپریت برای بهترین بازیگر زن (مولی پارکر) شد.
در سال ۱۹۹۸، آستر فیلم «لولو روی پل» را نویسندگی و کارگردانی کرد و در سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی «دیوید تیولیس»، «ایرنه جاکوب» و «مایکل ایمپریولی» بار دیگر نگارش فیلمنامه و کارگردانی را بر عهده داشت.
«آستر» در «دانشگاه کلمبیا» تحصیل کرد و در اوایل دهه ۷۰ میلادی به پاریس مهاجرت کرد و به فعالیتهای مختلفی از جمله ترجمه کردن پرداخت. او در سال ۱۹۷۴ میلادی به ایالات متحده آمریکا بازگشت و ازدواج کرد.
در ژانویه سال ۱۹۷۹ میلادی پدر «آستر» درگذشت و این اتفاق به دلایلی به نوشتن نخستین کتاب خاطرات این نویسنده منجر شد؛ «اختراع انزواء» که در سال ۱۹۸۲ میلادی منتشر شد.
«آستر» با انتشار «شهر شیشه» در سال ۱۹۸۵ که نخستین جلد از سهگانه «نیویورک» بود به موفقیت چشمگیری دست یافت.
این نویسنده به طور مرتب در دهه ۸۰، ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی بیش از دهها رمان از جمله «قصر ماه» (۱۹۸۹)، «موسیقی شانس» (۱۹۹۰)، «کتاب توهم»(۲۰۰۲) و «شب پیشگویی»(۲۰۰۳) منتشر کرد.
انتهای پیام